نتایج جستجو برای عبارت :

عشق طولی (مطلبی ک وعده کرده بودم)

آسمان وعده رنگین کمان داد اما امروز بعدازظهر که زمان وفا به وعده رسیده، نباریدن ابرهای سیاه را بهانه می کند! پنجره چند روز پیش زمزمه کرد برایم اگر مقابلش به ایستم خواهم یافت دوست های زیادی اما چند روز از وعده اش می گذرد، با لبخند نگاه نمی کنم بهانه می کند! مدام وعده و سپس بهانه، خسته کننده است...
خسته ام از انتظار های که در پایان نرسیدن است. خسته ام از امیدهای که در آخر سقوط است. پس تصمیم را گرفتم. یک شب که خورشید در حال بلعیدن تاریکی بود. کیفی که
دولت مداوم وعده وعیدمیدادازتابستان1397تافروردین1398میگفت سودسهام عدالت میدهدعیدی وسبدکالامیدهدهمه اینهاشعارهای توخالی بودند.همه چیزگران وگرانترمیشدپیازبیش ازدلاردرهرکیلوقیمت پیدانموده بود.
هیچ فردی دولت ومجلس کم کارواهل وعده های توخالی رادوست نداشت.رهبرفرزانه سال1398راسال رونق ملی نامگذاری کردتااین جماعت ازخواب خرگوشی بیدارشوند.
امااین عده میگفتندمافیاودست های پشت پرده نمیگذارندبه وعده های خودعمل کنیم.
گفته‌بودم خبر ندارم از خودم. گفته‌بودم "خودم" نشسته ته یه چاه و من از بالای چاه اصلا نمی‌فهمم چه حالی داره. گفته‌بودم فقط بعضی وقتا خیلی گریه می‌کنه و آب چاه میاد بالاتر، تازه می‌فهمم یه خبرایی هست و نمی‌فهمم چه خبر.
"خودم" خسته‌س... خسته از وعده‌هایی که بهش می‌دم. خسته از این که دائم دعوتش می‌کنم به صبر... صبر... صبر... الان بیشتر از دو ساله... هی بهش قول میدم که اگه تا فلان تاریخ صبر  کنه، همه چیز درست میشه. فلان تاریخ میاد و می‌گذره و هیچی درس
نمیدونم این‌ هم وعده سر خرمن‌ باشه مث بقیه وعده هام یا نه
 
ولی خب از اونجاایی که ۶ سال گذشته از رفتنم به بندر
 
و حالا دارم برمیگردم دوباره به مشهد
برای یک‌شروع دیگه
حس‌میکنم وبلاگ هم‌دوباره برام‌احیا بشه
چون فکرمیکنم تو مشهد بیشتر حرف برای گفتن دارم
چون تو مشهد بیشتر به خودم‌نزدیکم
به نوشتن
به زندگی
 
پ.ن:امیدوارم وعده سرخرمن نباشه
نه به خودم
نه به وبلاگ
 
#حدیث_مهدوی 
امام جواد(ع)
مطابق این حدیث شریف، ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، از وعده های قطعی حق تعالی است که توسط همه ی پیامبران عظیم الشأن علیهم السلام نوید ظهور او داده شده است. هنگامی که ظهور آن حضرت از «میعاد» باشد، دیگر در آن «بدا» ممکن نیست، که در این صورت «خلف وعده» به شمار می آید، چنانکه قرآن کریم فرموده است:- «فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله».- «هرگز گمان مبر که خداوند وعده ای را که به وسیله ی پیامبرانش ابلاغ نموده، خلف
#حدیث_مهدوی 
امام جواد(ع)
مطابق این حدیث شریف، ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، از وعده های قطعی حق تعالی است که توسط همه ی پیامبران عظیم الشأن علیهم السلام نوید ظهور او داده شده است. هنگامی که ظهور آن حضرت از «میعاد» باشد، دیگر در آن «بدا» ممکن نیست، که در این صورت «خلف وعده» به شمار می آید، چنانکه قرآن کریم فرموده است:- «فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله».- «هرگز گمان مبر که خداوند وعده ای را که به وسیله ی پیامبرانش ابلاغ نموده، خلف
آخ مهتاب!کاش یکی از آجرهای خانه‌ات بودم.یا یک مشت خاکِ باغچه‌ات.کاش دستگیره‌ی اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی.کاش چادرت بودم.نه کاش دستهایت بودم..کاش چشمهایت بودم .کاش دلت بودم نه..کاش ریه هایت بودم تا نفسهایت را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری.کاش من تو بودمکاش تو من بودیکاش ما یکی بودیمیک نفر دوتایی..!روی ماه خداوند را ببوسمصطفی مستور@khablog
صنما به ناز مژگان سر تره های افشانبه دمی مرا دوا کن نظری به جان ما کنشب عشق میفروشان ، همه وعده از تو دادندتو بیا به کوی ایشان ، همه وعده ها وفا کنبا تو گر به میگساری ، همه عمر می بنوشمبه کرم مرا ببخشا ، به طرب مرا فنا کنبگذشت روزگاری ومقیم کوی اویمچه از این دهد مرا به ، که بگویمش عطا کن
محققان عنوان می کنند خوردن موز در وعده صبحانه می تواند به کاهش وزن کمک کند.


به گزارش : «هیتوشی واتاناب»، برنامه رژیم غذایی با عنوان «رژیم موز در صبحانه» را برای کاهش وزن معرفی می کند. در ژاپن این رژیم غذایی به «رژیم موز» معروف است که برای کاهش وزن استفاده می شود.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ وعده دیدار از 0111 با کیفیت 320
دانلود آهنگ 0111 لحظه دیدار
دانلود رایگان آهنگ وعده دیدار 0111
دانلود آهنگ 0111 خاطرات

دانلود آهنگ 0111 گفتی میرم
دانلود آهنگ 0111 وعده ی دیدار توی خواب و بیدار
دانلود اهنگ0111به نام وعده ی دیدار
دانلود اهنگ 0111 خوابیدی رو بال موج ها
✅نکته طلایی پانزدهم: وفا به وعده نسبت به کودک‌
⬅️وفای به وعده، یکى از نشانه‌هاى مؤمن است.⬅️یکى از وظایف پدر و مادر آن است که براى تربیت فرزند نسبت به وعده‌اى که به او مى‌دهند، وفا کنند.⬅️وفای به عهد وظیفه‌ای دینی و عقلی است که نسبت به دیگران، به ویژه کودکان در سیره معصومان علیهم السلام مورد توجه ویژه قرار گرفته است. اگر ما به وعده‌های خود به کودکان عمل نکنیم، شخصیت فرزندان را تحقیر کرده، به آنان درس دروغگویی می‌دهیم و با گفتار بی عمل
طرز تهیه بورک پفی میان وعده خوشمزه و ساده
بورک پفی یک میان وعده فوق العاده خوشمزه ترکیه ای می باشد.از لحاظ خوراک به جرات می توان ترکیه را به عنوان یکی از بهترین آشپزخانه های خوشمزه معرفی کرد که غذاها و میان وعده های فوق العاده جذابی را دارد.
 مواد لازم برای بورک پفی

گوشت چرخ کرده:٢5٠ گرم
پیاز متوسط :یک عدد
نمک و فلفل و ادویه :به مقدار لازم
جعفری خرد کرده :٢ قاشق غذاخوری
مواد لازم برای خمیر
آرد سفید :5٠٠ گرم
ماست:٢ قاشق غذاخوری
زرده تخم مرغ :
_شکلات تلخ_ فقط صبحانهبه خاطر هورمون شادی و آنتی اکسیدان
گوشت_فقط ناهاربرای اینکه اهنش جذب شه. وعده شام نباشه چون هضمش اذیت کننده ست و 5 ساعت باید زمان داشته باشه
آجیل_ظهربه خاطر کالری و انرژی ای که داره شبها ممنوعه
پرتقال_میان وعدهبالا بردن سوخت و ساز و متابولیسم
_پاستا_ناهارو صبحانهفیبرش زیاده
گوجه فرنگی _فقط صبحانهسیب زمینی_فقط صبحانهمضر برای وعده ی ناهار و شام به خاطر اینکه 3 برابر بقیه سبزیجات کالری داره
موز_فقط ظهرسیب_فقط صبحپنیر_فقط ص
منی که بار سفر بسته بودم از آغازنگاه خویش به در بسته بودم از آغازبرای سرخی صورت به روی هر انگشتحنای خون جگر بسته بودم از آغازمنم شبیه ولیعهد شاه مغلوبی که دل به مال پدر بسته بودم از آغازهنوز در عجبم که امیدوار چرابه هندوانه ی دربسته بودم از آغازبه دوستان خود آنقدر مطمئن بودمکه روی سینه سپر بسته بودم از آغازبه خاطر نپریدن ملامتم نکنیدکه من کبوتر پربسته بودم از آغازعجیب نیست که با مرگ زندگی کردمبه قتل عمر کمر بسته بودم از آغازاگر چه آخر این ق
اینم برگه‌ی چک لیست دو هفته آخر اسفند. کلیک (+)
پایین هر روز توضیحات در خصوص هر روز رو نوشتم. مثل اینکه مهمون بودیم یا نه. 
رنگ صورتی در بخش (ناهار و شام) یعنی غذا رو خودم درست کردم.
رنگ صورتی در میان‌وعده‌ها به معنای خوردن میان وعده است.
برای بعضی از کارها مثل مطالعه‌ها خودم یک سقفی رو برای هر روز تعیین کردم که اگر به حد نصاب می‌رسید، صورتی رنگ میشد. که این حد نصاب رو ننوشتم. فقط در مورد قرآن رو نوشتم که حداقل ۷ صفحه بود.
در مورد نماز‌ها، ملاک ه
اومدیم صبحونه سلف سرویس رحم نمیکنم ولی تابستون پارسال هتل تهران ۷ مدل صبحونه بود و یه چیز آبادی بود!؟ این ۳-۴ مدل بیشتر نیست!؟!؟ توی خونمون اصلا صبحونه نمی‌خورم ولی اینجا شدیدا علاقه مند به صبحونه شدم به عنوان وعده اصلی غذایی
دریافت همه ی وعده های غذایی
به جای اینکه سه وعده غذایی بزرگ در روز بخورید ، خود را به خوردن چهار یا پنج وعده غذایی کوچک عادت دهید ، زیرا احتمالاً فرزند شما همه آنها را نخواهد خورد.
هر روز یک یا دو میان وعده معمولی سالم امتحان کنید.
از خوردن غذاهای بی ارزش مانند آب نبات ، چیپس و نوشابه اجتناب کنید.
از غذاهای پر ارزش و پر انرژی ، که کالری بالایی دارند و دارای ویتامین ها ، مواد معدنی و سایر مواد مغذی هستند مانند شیر کامل ، ماست تهیه شده با شیر کامل
سلام
 
دیروز اومدم ترمینالی که سر جاده هست تا بیام خونه.
هرچی فکر کردم دیدم اگر 4 شنبه و 5 شنبه و جمعه رو بمونم خوابگاه ، باید هر وعده رو فلافل بخورم و تازه منتظر باشم که هیچ خرج دیگه ای هم به من نخوره.
خلاصه تصمیم گرفتم بیام خونه.
تقریبا یه نیم ساعتی معطل اتوبوس شدم زیر بارون. یاد ایامی افتادم که ماشین زیر پام بود و تو این شرایط از کنار مسافرا رد شده بودم و شاید فقط  تو دلم گفته بودم بنده خداها را ببین و رفته بودم.
ولی خب هر جور بود به خیر گذشت.
آره
امروز زنگ زدم به مدیر ساختمان‌مون تا برای اجاره‌ نامه‌ی جدید ازش تخفیف بگیرم اما نهایتا موفق نشدم. نیم ساعتی با طرف کلنجار رفتم و هر چه در چنته داشتم رو کردم اما نتوانستم که قانعش کنم تا کمی بیشتر به ما تخفیف بدهد. پر از حس بد بودم. تلاش مذبوحانه‌ای که کرده بودم و بعد هم وسط صحبت‌هام این و آن را مثال زده بودم که پس چرا به فلانی تخفیف دادید و این کار بشتر حالم را بد کرده بود. انگار تمام مدت داشتم ادای کسانی را در میاوردم که دور و برم زندگی میکن
یادگیری انگلیسی با استفاده از ریشه آن
ریشه کلمه ی Dinner
 
کلمه dinner  از کلمه فرانسوی ‘disner’ بوجود آمده است که به معنای صبحانه (breakfast) است. شاید این برای شما عجیب باشد که بدونید کلمه dinner که الان به معنای شام بکار می رود قبلا در زبان انگلیسی به معنای صبحانه به کار می رفت. زمانی که کلمه dinner به معنای صبحانه بکار می رفت حدود ظهر صرف می شد که بزرگترین وعده غذایی هم بود. وعده سبک تری که بعد از آن هنگام عصر صرف می شد supper نام داشت. نهایتا وعده های غذایی بیشتر
دیوان شمس را گذاشته بود توی دست هایم، زل زده بود به چشم هایم، با لبخند برایم از مولوی خوانده بود.سرم را انداخته بودم پایین، خواندش که تمام شده بود، لبخند هول هولکی تحویلش داده بودم، چند تا ده تومنی گذاشته بودم روی میز؛ دیوان را بغل زده بودم و پا تند کرده بودم.
تا خانه یک ریز غر زده بودم به جانم که مثلا چه می شد ؟ سرم را بلند میکردم؛ زل میزدم توی چشم هایش.لبخند میزدم.قشنگ به خواندنش گوش میدادم.من هم برایش میخواندم.حرف میزدم.تعریف و تمجید میکردم.
ملّت ایران چهل سال است که مقاومت میکند. ما
در روز اوّل مثل یک نهال باریکی بودیم، آسیب‌پذیر بودیم؛ به برکت نام مبارک
پیامبر و به برکت هدایت امام بزرگوار، توانستیم ایستادگی کنیم؛ البتّه
شهید دادیم، سختی کشیدیم، امّا ایستادگی کردیم. امروز ملّت ایران و کشور
ایران یک درخت تناور است؛ امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی غلط میکنند که
ملّت ایران را تهدید کنند؛ تهدیدهای آنها، حرکات آنها، خباثتهای آنها تا
امروز شکست خورده است، از این پس هم شکست خواه
واقعا که! خیال آدمیزاد تا کجاها که نمیرود...
به این می اندیشیدم که ای کاش الان در جنگلهای گیلان بودم. یا حتی دامنه کوه های منتهی به خلیج های نروژ، یا حتی در کنار رود سن. چه میدانم، کفش هایم را به هم گره میزدم و به دنبال خودم میکشیدم و هرازگاهی پایم را در آب میزدم و تا مغزکله ام یخ میکرد. خودم را در خودم مچاله میکردم. بارانی ام را تنگ خودم میگرفتم و دست هایم را دور بدنم فشار میدادم. آنقدر قدم میزدم تا آرام بشوم. بالاخره آرام میشدم...
چه خیالاتی!
غافل
اعتدال 
کسی که خود اعتدال ندارد، شعار اعتدال سر دهد، مردم را از این فرهنگ مهم دور می کند و جامعه را به سردرگمی و بدبینی نسبت به ارزش‌ها می کشاند، امروز در جامعه ما کسی مدعی شعار اعتدال شد که خود از اعتدال روانی برخوردار نیست، وپشت سر هم دروغ می گوید و وعده می دهد و خلف وعده می کند، و این عدم تعادل رفتاری سبب شده که خیل عظیمی از مردم نسبت به ارزش‌ها دلسرد شوند، اما همگان باید بداند که ما دینمان را از این مدعیان دروغین نگرفتیم بلکه از پیغمبر و آ
در طی سال‎ها، درک ما از یک وعده یا سهم غذایی، اندک ‌اندک افزایش یافت. نتیجه‌ این امر، خوردن بیشتر و بیشتر ماست.
افزایش میزان سهم غذایی، یکی از راحت‌ترین راه‌هایی است که انرژی (کالری) زیادی را وارد رژیم غذایی ما می‌کند. زیرا ما اغلب آگاه نیستیم که بیشتر از آنچه که نیاز داریم، غذا می‌خوریم.
شرکت نستله، متعهد است تا از تلاش‌های مصرف‌کنندگان برای داشتن رژیمی متعادل، حمایت کند. هدف ما، آسان کردن هرچه بیشتر استفاده از مواد غذایی کافی در وعده
یادمه چند سال پیش، شاید وقتی اول راهنمایی بودم و تازه یاد گرفته بودم برم تو اینترنت بچرخم، یه سری جوک و اینا بود راجع به ساقه طلایی. و این که دانشجوها چون باید برنامه‌ی زندگیشونو اقتصادی ببندن، از بیسکوییت ساقه طلایی به عنوان وعده‌ی غذایی استفاده می‌کنن.
امروز یه کلاس داشتیم ساعت یک تا سه. باید یازده راه می‌افتادم تا دوازده و نیم برسم دانشگاه. وقت برای ناهار خوردن نبود و غذا هم رزرو نکرده بودم.
تصمیم گرفتم رو بیارم به ساقه طلایی که تو ذهنم
دریافت همه ی وعده های غذاییبه جای اینکه سه وعده غذایی بزرگ در روز بخورید ، خود را به خوردن چهار یا پنج وعده غذایی کوچک عادت دهید ، زیرا احتمالاً فرزند شما همه آنها را نخواهد خورد.هر روز یک یا دو میان وعده معمولی سالم امتحان کنید.از خوردن غذاهای بی ارزش مانند آب نبات ، چیپس و نوشابه اجتناب کنید.از غذاهای پر ارزش و پر انرژی ، که کالری بالایی دارند و دارای ویتامین ها ، مواد معدنی و سایر مواد مغذی هستند مانند شیر کامل ، ماست تهیه شده با شیر کامل ، ک
وعده همه ما فردا پای صندوق‌های سرنوشت‌ساز
در حالی که کمتر از ۱۰ ساعت تا خلق حماسه دوم اسفند ماه فرصت باقی است، مردم روستای محمدزینا خود را آماده حضور پای صندوق‌های رأی در دومین روز از آخرین ماه زمستان می‌کنند.
ادامه مطلب
وعده همه ما فردا پای صندوق‌های سرنوشت‌ساز
در حالی که کمتر از ۱۰ ساعت تا خلق حماسه دوم اسفند ماه فرصت باقی است، مردم روستای محمدزینا خود را آماده حضور پای صندوق‌های رأی در دومین روز از آخرین ماه زمستان می‌کنند.
ادامه مطلب
#حدیث_مهدوی
امام جواد(ع)

مطابق این حدیث شریف، ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، از وعده های قطعی حق تعالی است که توسط همه ی پیامبران عظیم الشأن علیهم السلام نوید ظهور او داده شده است. هنگامی که ظهور آن حضرت از «میعاد» باشد، دیگر در آن «بدا» ممکن نیست، که در این صورت «خلف وعده» به شمار می آید، چنانکه قرآن کریم فرموده است:- «فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله».- «هرگز گمان مبر که خداوند وعده ای را که به وسیله ی پیامبرانش ابلاغ نموده، خلف
صبح ساعت 5 بلند شم و تا قبل 7 الی 8 یه درسو بخونم 
بعد صبحانه بخورم برم کتابخونه 
بعد واسه ناهار یا یه میان وعده بیام خونه 
بعد ناهار برم کتابخونه 
و تا غروب 
بعدش هم بیام خونه 
یه استراحت و میان وعده و دستگاه و بعدش درس های عمومی ! و ... 
و شب هم بخوابم و صبح ...
زنجبیل به کنترل اشتها کمک می‌کند. با مصرف زنجبیل هر روز صبح احساس
نیاز به خوردن کمتر می‌شود. بهترین روش مصرف زنجبیل به منظور کاهش وزن،
جوشانده زنجبیل یا آب زنجبیل است. برای تهیه جوشانده زنجبیل لازم است ابتدا
مقداری آب را جوشانده و سپس دو تکه زنجبیل را به آن اضافه کنید.
گاهی اوقات راهکاری ساده همچون افزودن زنجبیل به وعده صبحانه با فوائد متعددی برای سلامت همراه است.

به
گزارش ایسنا، زنجبیل از جمله طعم‌دهنده‌های نوشیدنی چای
در اثر پرخوریای عید دو کیلو وزن اضافه کرده بودم که انتظار داشتم خود به خود برطرف بشه ولی الان چهار ماه گذشته خبری از کم شدنش نیست که نیست. تازه می‌فهمم تا به حال هنر خاصی نکرده بودم که وزنم متعادل بوده. با بالا رفتن سن سوخت و ساز بدن کم می‌شه و دیگه نمی‌تونی هرچی دلت می‌خواد بخوری و همچنان هم باربی بمونی.
عجالتا مصرف شکر رو کم کرده‌ام. هرروز صبح خیر و شر درونم سر مقدار شکر چاییم باهم چونه می‌زنند.
آیا می‌دونستید شکر اعتیادآوره و افرادی که ش
دراز کشیده بود رو تخت، زانوهاش رو جمع کرده بود.
نشسته بودم کنارش دستم رو حلقه کرده بودم دورِ پاش، حرف میزدیم.
حرفم تموم شد، سرم رو گذاشتم رو زانوش همینطوری نگاش میکردم
خندید
دستاش رو از هم باز کرد.
رفتم بغلش
اولین بار بود خواب نبودم و بغلم کرد.
یادم نمیره هیچوقت
تکراری نمیشه هیچوقت
.
.
گفته بودم بمونه برا روزای دلتنگی،
فکر نمیکردم انقدر طولانی بشه..
این روزها را هیچ وقت به فراموشی نخواهم سپرداز سخت ترین دوران های زندگی ستاین قدر که حتی از شرح وقایع اش هم عاجزممحل کار یک جور و منزل طوری دیگرتنها امیدم این روزها به آیات الهی خداست که وعده داده به مجازات سخت تهمت زنندگانتنها امیدم به خداست که وعده داده به تمام شدن این دورانثبت می کنم برای یک عمر در این تاریخ23/06/1398 
من خیلی گریه کرده بودم،سرمم بالا گرفتمو گریه کرده بودم،به زمین زمان فحش داده بودم و بی قرار شده بودم،برای از دست دادنای بی معنی برای درجا زدنای تکراری برای حسای مزخرفی که بی وقت به سراغم اومده بودن،برای تکه های جدای روحم برای خلا های طولانی،برای یه دختر تنها بودن(عجیبه آدم تنها بودن با دختر تنها بودن فرق داره حس بی پناهیش بیشتره) اما اگه همه ی اون مچاله شدن ها لازم بود تا منِ الان ساخته بشه میتونم کم کم دوسشون داشه باشم
برای لاغر شدن نیاز به این دارید که علاوه بر وعده‌های اصلی میان وعده‌های سالم بخورید، آیا میان وعده رژیمی به اندازه کافی می‌شناسید که بتوانید با آن‌ها هفته‌ها و ماه‌ها بدون یکنواخت شدن رژیم غذایی در مسیر لاغری گام بردارید؟ میان وعده رژیمی همانند غذاهای رژیمی تنوع زیادی دارند و شما می‌توانید به راحتی با یک بار درست کردن آن‌ها، طرز تهیه را یاد بگیرد. امروز با هم خواهیم بود تا تعدادی میان وعده رژیمی را با هم بررسی و با شیوه تهیه آن‌ها آشن
جرات راه رفتن توی تاریکی رو داشته باش ...
 
× به آسمون نگاه کردم چه قدر رنگش مبهم بود 
انگار رنگی نبود 
چراغ ها بودن 
خیابون ها بودن 
همه چیز بود و منم بودم 
فقط بودم 
بدون هیچ فکری 
خالی 
بودم 
بودم و نباید از بودنم می ترسیدم 
اون من بودم! 
 
× هر آااادمی هررر آدمیی یه نقطه ضعف عجیب و مهلک داره که می تونه کله پاش کنه. 
منم همینطور! 
و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ میزنند که ما وعده پروردگار خود رابه حق
یافتیم. و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ میزنند که ما وعده پروردگار خود رابه حق
یافتیم.
و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ میزنند که ما وعده پروردگار خود رابه حق
یافتیم.
و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ می‌زنند که ما وعده پروردگار خود را به‌حق
یافتیم.
ترجمه آیه بعدی را خودتان بروید بخوانید.|link|
چه حسی دارین اگه شما هم برید اون ور ببینید که راسته همه چیز؟
۱- وموسی(ع) گفت : اگر شما و هر که در روی زمین است همگی کافر شوید ؛ بی گمان ، خداوند بی نیاز ستوده است.
۲- و روز قیامت چون کار از کار گذشت و داوری صورت گرفت ، شیطان می گوید : در حقیقت ، خداوند به شما وعده داد وعده راست ، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم ؛ و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود ، جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید . پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریاد رس شما نیستم و شما هم فریاد رس من نیستید . من به آنچه پیش از این مرا در کار
روزی چهار وعده‌ی مفصل غذا می‌خورم. دقیقا نمی‌دونم چی شد که از یک روز صبح، معده‌ ام تصمیم گرفت گنجایش بیشتری داشته باشه؛ طوری که له له بزنه برای صبحانه‌ی قبل از دانشگاه؛ بعد از اولین کلاس با کمال میل صبحانه‌ی کنار دوستان رو بپذیره و به فاصله‌ی دو ساعت بعد من رو کنار دستگاه وندینگ بکشه و کاری کنه مثل قحطی زده‌های هائیتی به شیشه‌ی دستگاه بچسبم و خوراکی انتخاب کنم. دو ساعت بعد صدای غرغرش من رو رسوای  زمانه کنه و مجبورم کنه به تریا رفتن و سفا
فرداامتحان مهمی دارم و ب شدت احساس نفهمی میکنم وهیچی بارم نیست.
هم عملی وهم نظریه وعملی روهنوزشروع نکردم!
ازدوهفته پیش شروع ب خوندن کردم اما بخاطرحجم زیاد تادیروزدرگیر یک دورشدنش بودم.
این شب روباید بیداربمونم تا۹صبح.مثل همه ی شبهایی که ازهفته اینده انتظارمنومیکشه.
تموم تلاشم این بود طی ترم طوری بخوانم که شبای امتحان ساعت ده بخوابم.اماافسوس ک نمیشه ازبس توی باتلاق درساگیرکردم تا۷بهمن.
اگه ازامتحانای این ترم جون سالم ب درببرم ۱۱تاگرسنه ر
سلام علیکم...
خب گفته بودم کارنامه مو می ذارم که درس عبرت بشه برا بقیه که شب امتحانی نخونن
ولی خب الان بد آموزی داره
فقط می تونم  بد ترین نمره ام که مربوط به شیمی می شه بذارم در س عبرت بگیرین :)
مستمر 20
پایانی 17.5
کل 18.5
 
خلاصه این که اصلا شب امتحانی نخونین وگرنه بدبخت میشین :)
 
با سپاس فراوان 
زری ....
 
 
پ ن : با این که میدونم برا کسی مهم نیس ولی برای این که  حرفم دو تا نشه کسی خواست نظر بذاره عکس کلشم می ذارم...
( شرمنده همه تان)
    
   
  
توو خونه ما اینجوریه که غروب ، طرف داره از گرسنگی میره توو کُما ، ولی حاضر نیست یه تکونی به خودش بده و بره یه لقمه نون و پنیر بخوره.
منتظر میشن یکی  از سرکار  بیاد و گشنش باشه، سفره پهن کنه تا بیان و از گشنگی نجات پیدا کنن! این مطلب رو بسط بدید به تقریبا کل اعضای خونه :|
 
یکی دیگه از آپشنای خونه ما اینه که به کسی پول دادی دیگه تقریبا باید قید پولتو بزنی :| به طور مثال شما میگی مودم خراب شده من مودم میخرم ولی هزینه ش رو تقسیم کنیم و همه هم
    
   
  
توو خونه ما اینجوریه که غروب ، طرف داره از گرسنگی میره توو کُما ، ولی حاضر نیست یه تکونی به خودش بده و بره یه لقمه نون و پنیر بخوره.
منتظر میشن تا یکی 1 از سرکار که بیاد و گشنش باشه، سفره پهن کنه تا بیان و از گشنگی نجات پیدا کنن! این مطلب رو بسط بدید به تقریبا کل اعضای خونه :|
 
یکی دیگه از آپشنای خونه ما اینه که به کسی پول دادی دیگه تقریبا باید قید پولتو بزنی :| به طور مثال شما میگی مودم خراب شده من مودم میخرم ولی هزینه ش رو تقسیم کنیم و ه
    
   
  
توو خونه ما اینجوریه که غروب ، طرف داره از گرسنگی میره توو کُما ، ولی حاضر نیست یه تکونی به خودش بده و بره یه لقمه نون و پنیر بخوره.
منتظر میشن یکی  از سرکار  بیاد و گشنش باشه، سفره پهن کنه تا بیان و از گشنگی نجات پیدا کنن! این مطلب رو بسط بدید به تقریبا کل اعضای خونه :|
 
یکی دیگه از آپشنای خونه ما اینه که به کسی پول دادی دیگه تقریبا باید قید پولتو بزنی :| به طور مثال شما میگی مودم خراب شده من مودم میخرم ولی هزینه ش رو تقسیم کنیم و همه هم
چک وعده دار
در خصوص چک وعده دار یا وعده دار بودن چک باید گفت که هرگاه تاریخ واقعی صدور چک مقدم بر تاریخ مندرج در متن چک باشد ، چک وعده دار تلقی می شود به عبارت دیگر چنانچه تاریخ مندرج در چک بعد از تاریخ واقعی صدور چک باشد چک وعده دار خواهد بود به عنوان مثال اگر چکی که امروز صادر می شود تاریخ یک ماه بعد درمتن چک درج شود چک وعده دار محسوب می گردد و در صورت اثبات وعده دار بودن چک ، صادر کننده چک به استناد به قسمت اخیر بند ه ماده 13 قانون صدور چک قابل ت
بهترین میان وعده ها برای افزایش وزن
پودر مغزها + نان و پنیر یا کره و مربا
موز + کره بادام زمینی
خرما و پسته + شیر
موز و عسل + شیر
عسل + میوه‌ها
کنجد + برنج
ذرت و نخودفرنگی + سالاد
تخم‌مرغ آب‌پز + سالاد
پوره سیب‌زمینی + مرغ و ماهی
گردو + ماست و دوغ
کره + سیب‌زمینی تنوری
کیک خانگی + چای
مغزها + بستنی
پنیر پیتزا + غذاهای حاضری
پنیر صبحانه + تخم‌مرغ
#محصولات_نیوشانیک
#بهبود_کیفیت_زندگی
#فهیمه_وظیفه‌دان
@fVAZIFEDAN
من می‌دانستم که عوض شده‌ام. می‌دانستم که تغییراتی در من ایجاد شده که مرا تبدیل به انسانی جدید کرده‌است. و می‌دانستم که این تغییرات پایانی‌ام نیست. هر روز با مواجهه با هر مسئله‌ی کوچک و بزرگی، کارایی مغزم را می‌سنجیدم و خودم را در شرایط گوناگون امتحان می‌کردم.من عوض شده بودم و از این بابت خوشحال بودم. کنترل زندگی‌ام را در دست داشتم و در حال ساخت دنیایی مطابق میلم بودم. معرکه بود.
حالم اصلا خوب نیستخیالاتی شده ام...چند ماه پیش یک آرزوی کودکی در من زنده شد«نویسنده شدن»خودم را همیشه پشت یک میزکه رو به پنجره ای بزرگ باشدتصور میکردمروی میز را سراسر کاغذهای دستنویساغلب کاهی...در تصورممادر بودمو مصاحبه ها کرده بودمبا طرفدارانِ کتاب هایم...از شما پنهان نماند؛همین روزهاکه «یادت باشد» را شروع کرده بودممدامدر ذهنم می آمدکه روزیخاطرات زندگیِ شیرین خودم و همسر رامی‌نویسم...!ای کاش فقط یک حس باشد!
در خواستگاری، توافق پسر و دختر و یا خانواده‌های دو طرف درباره ازدواج تعهد و حتی مشروعیت رابطه زناشویی ایجاد نمی‌کند.طبق قانون تصمیم بر ازدواج، ایجاد تعهد برای زوجین نمی‌کند حتی اگر تمام یا قسمتی از مهریه‌ای که بین طرفین برای ازدواج مقرر شده است، پرداخت شده باشد.بنابراین هر یک از زن و یا مرد در زمان خواستگاری تا زمانی که صیغه عقد جاری نشده است می‌تواند از ازدواج امتناع کند و طرف دیگری نمی‌تواند به هیچ وجه، او را مجبور به ازدواج کرده و یا
در این گزارش از مجله اینترنتی چفچفک تصاویر وعده های غذایی برخی خطوط هوایی را به انتخاب سایت insider خواهید دید. وعده های غذایی ناامید کننده با ظاهری نه چندان دلچسب که باعث آزردگی مسافران شده اند.
خطوط هوایی کانادا 2014 میلادیصبحانه خطوط هوایی صافی افغانستان سال2012 میلادیصبحانه رویال برونئی 2009 میلادیخطوط هوایی اجین 2011میلادیخطوط هوایی آمریکا 2014 میلادیخطوط هوایی اتریش 2015 میلادیخطوط هوایی لوفت هانزا 2013 میلادیخطوط هوایی آمریکا 2013 میلادیخطوط هوا
جهان را با وجودش سر به سر پر کرده است از جودهمان نوری که تاریکی شود با بودنش نابودهمان عطری که در عالم نوید واژه‌ی مستی به بار آوردهمان هستی که با او هستی دنیا شده موجودجوادی که به پایان برد هرچه یاوه گویی را به میلادشعیان شد این چنین حق بودن هر وعده‌ی موعود
ادامه مطلب
تابستون بود. تاریک شده بود و هوا خنک و لذت بخش بود. چراغ های ماشین رو روشن کرده بودم. اولین باری بود که تو تاریکی رانندگی می کردم. نور قرمز رنگ چراغ های ماشین ها، جاده رو تو تاریکی قشنگ کرده بودن. 
در سکوت داشتیم به موسیقی در حال پخش گوش می کردیم. به مربی آموزش رانندگیم گفتم: رانندگی تو شب خیلی خوبه!
چند لحظه بعد مربیم در مورد دو نفر از کسایی که توسط همسرش تحت تعلیم رانندگی بودن صحبت کرد. اون دو نفر داشتن یکی از رویاهام رو زندگی می کردن...
تمام حس ه
عذری نعمتی را شوهرش دیشب بعد از مستی کتک زده بود، صورتش سیاه و کبود بود و حال و حوصله حرف زدن هم نداشت . هی مینوشت و کاغذ ها را مچاله میکرد. کاغذ های مچاله را آرام باز کرده بودم، پیچیده بودم دور مریم ها و از دفتر زده بودم بیرون. بوی مریم ها توی آسانسور پیچیده بود و صدای عذری توی سرم.
بند بندم از همه گسسته و فرونمی‌پاشد. انگار براده‌های آهن‌ربایی که جز با هم بودن چیزی ندارند. رگ‌های گسستنم درد می‌کند و هر بار قلبم فرو می‌ریزد.
امید رفته و ناامیدی تیر می‌کشد. از او می‌پرسم، وعده‌ی مرگ می‌دهد... امید را می‌نشاند در میانم... امید مرگ در من جوانه می‌زند...
رگ‌های گسستنم تیر می‌کشد به امید... رعد می‌زند به مرگ...
وحشت زده از خواب میپرم. نه نفس زنون اما، فقط چشام رو وا میکنم و خداروشکر میکنم که خواب بودم. خواب دیدم که رفتم مهدکودک دنبال بچه م و اونا بهم یه عروسک تحویل دادن به جاش. و من بی تاب، خیلی بی تاب دنبالش میگشتم توی خواب. بچه ی نداشته طفلکی من
حالا طبق روال چند شب گذشته روی کاناپه خوابیدم و زل زدم به سایه بزرگ لوستر روی دیوار، خونه بوی ملایمی از دارچین داره، عود دارچین روشن کرده بودم سر شب. مرور میکنم با خودم، چای خورده بودم. یک جلسه اطفال خونده بود
غذا و تغذیه در آموزه های دینی همچون سایر موضوعات ، مورد توجه قرار گرفته است . مبداء پیدایش غذا از جانب خداوند است که جهت تندرستی ، تداوم حیات و توانمندی در انجام تـکـالیـف بـه انـسـان عـطا شده است . قریب به 250 آیه قرآنی و دهها روایت از معصومین عـلیـهـم السـلام بـر اهـمـیـت غـذا و تـغـذیـه دلالت مـی کـنـنـد. سـؤ ال ایـن اسـت که اسلام ، خوردن چه نوع غذاهایی را توصیه کرده است ؟ چه مقدار باید غذا خـورد؟ اسـلام چند وعده برای خوردن را توصیه می کند؟
دیشب
اتفاق خیلی خوبی افتاد
چون ینفر که دوستم نداشت خودش منو ترک کرد . همیشه من بودم که گله و شکایت میکردم که چرا نیست  و ترکش میکردم کمی بعد قلبم میگفت چرا ترکش کردی. ولی ایندفعه خودش رفت قلبم به شدت شکست ولی الان خوابی دیدم که ماجرایی رو برام یادآوری کرد. 
خواب اون پسری رو دیدم که تو ۱۸ سالگی عاشقش بودم . اون موقع  از تبریز اومده بود تهران دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران بود. خونه ما روبروی خوابگاه دانشجویان بود . باهم دوست شدیم . مدت طولانی ا
خدایا...
کیست که طعم محبتت را چشید و جز تو کسی را آرزو کرد؟
کیست که به نزدیک تو مقام گرفت و لحظه ای روی گرداندن توانست؟
خدایا...
ما را از آنانی قرار ده که به دوستی خود برگزیده ای
و به عشق و محبت خود خالصشان کرده ای
و مشتاق دیدارشان ساخته ای
و به خواست خود خشنودشان نموده ای
و نعمت دیدار را عطاشان کرده ای
در مقام رضایتشان نشانده ای
و در غربت و تنهایی در پناهشان گرفته ای
و در جوار خود به عالم راستی و حقیقت جایگاهشان بخشیده ای
و به شناخت خود معرفتشان د
ماه رمضان دوباره شروع شد بنظرتون سحر و افطار چه بخوریم؟










سرپرست دفتر طب ایرانی
وزارت بهداشت با تاکید بر ضرورت مصرف وعده سحری در ماه رمضان، گفت: پرهیز
از مصرف غذاهای تند، سرخ ‌کرده و چرب در وعده سحر و کاهش فعالیت فیزیکی و
ورزش به‌خصوص در ساعات گرم روز، از دیگر توصیه‌هایی است که به کاهش تشنگی
در طول روزه‌ داری کمک می‌کند.
دکتر محمود خدادوست افزود: در
چند سال اخیر مهم‌ترین توصیه ما
چه زمانی کودک برای اولین وعده غذای کمکی آماده است؟
یک کودک 6 ماهه باید شروع به خوردن غذاهای کمکی بکند. این کار قدمی مهم در رشد او است و یافتن طعم و رنگ جدید غذاها نیز می تواند بسیار مسرت بخش باشد.
در آغاز کودکان به سه وعده غذایی در روز نیاز ندارند. به تدریج می توان تنوع و میزان غذای مصرفی کودک را افزایش داد و رژیم غذایی کودک را به رژیم غذایی خانواده نزدیک کرد.
آغاز غذاهای کمکی
زمانی که کودک غذاهای کمکی را آغاز می‌کند، همیشه همراه او باشید تا اگ
ای کاش کربلا بودم  ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقا جانیه دیوونم که به پات می مونم بزا واست سر مو بشکونمهمه عمرم پای روضت طی شدتا قیامت از غمت می خونمدوباره دلم هواتو کردههوای کرب و بلاتو کرده ای کاش کربلا بودم ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقاجاناینجا که گود بود ، چرا خورده ای زمینای کاش کربلا بودم  ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقا جانیه دیوونم که به پات می مونم بزا واست سر مو بشکونم همه عمرم پای روضت طی شدتا قی
۱۹ وعده کرونایی روحانی +جدول
وعده های کرونایی رئیس جمهور در زمینه های مختلف از همان روزهای ابتدایی شیوع بیماری کرونا به ۱۹ وعده رسیده و جامعه منتظر تحقق همه وعده های حسن روحانی برای مدیریت بحران است.
به گزارش مشرق، پس از اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا در چین و اعلام حالت هشدار جهانی توسط سازمان بهداشت جهانی، نگرانی‌ها نسبت به شیوع این بیماری در ایران افزایش یافت و نهایتاً وزارت بهداشت در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ جان باختن اولین شهروند ناشی از کر
به خاطر این امتحان چند روز بود که درست و حسابی نخوابیده بودم و نفس نکشیده بودم و نشسته بودم فرق شتر بنت مخاص و بنت لبون و...را برای اولین بار تو زندگیم حفظ کرده بودم  ......وقتی به خونه برگشتم چراغ ها خاموش بود ...دوش گرفتم و موهای خیسم  را کنار شوفاژ رها کردم و خوابیدم .چشم هایم را بستم ...مادرم پیام داد ..خوب شد امتحانت ..پدر برایم شیرینی خریده بود...فکر کردم برای همیشه با تمام ناراحتی هایی که از هردو دارم ...هنوز  و برای همیشه دوست شون خواهم داشت بدون
               
پیامبراسلام و معلم اخلاق بشریّت؛ حضرت محمّدصلّی الله علیه وآله دروجوب پای بندی به عهد و پیمان؛ که عهد با خدا و انسان را شامل می شود؛ فرمودند: "وعده هم نوعی دیِن هست؛ وای برکسی که وعده دهد و خلف وعده کند؛ وای برکسی که وعده دهد و خلف وعده کند."        کنزالعمال ح ۶۸۶۵                                                                               فرمایش پیامبراسلام؛ برگرفته از آیه یک سوره مائده " یا ایها الذین امنوا اوفوا بالعقود" بوده که عذ
پی‌نوشت مطلب قبلی:
مریم داشت صحبت می‌کرد و من داشتم خودم رو می‌دیدم که چه قدر از خودم دورتر و دوتر شده بودم. از منی که چه تلاش کرده بودم بسازمش.
اگر توانایی دقیق‌کردن داشته باشم، سعی می‌کنم راجع به تغییراتی که کرده‌م بنویسم.
کجایی شازده کوچولو؟ گلت را تنها و بی‌پناه رها کردی توی این سیاره‌‌ی رنج و کجا رفتی؟ اینجا شب‌ها سرد می‌شود و من بدون تو برای تحملش خیلی کم‌طاقتم. دلم برایت تنگ شده؛ خیلی زیاد... ولی حواسم هست که خودم گفتم برو. گل مغرور و خودخواهی بودم. تا وقتی بودی هم حسابی بهانه آوردم. هیچی نداشتم ولی باز قیافه ‌گرفتم. گفتم "دست‌دست نکن دیگر. این کارت خلق آدم را تنگ می‌کند. حالا که تصمیم گرفته‌ای بروی برو دیگر!" و این را گفتم چون که نمی‌خواستم تو اشکم را ب
امشب یه شب باشکوه و تکرار نشدنی بود برام!
داییم ضبط صوت قدیمی مادربزرگم رو برده بود تعمیر کرده بود و امشب همه دور هم نشستیم و به نوار کاست های قدیمی گوش دادیم.
وای که چه صداهایی!
انگار دیگه تو این دنیا نبودم و با یه ماشین زمان، به گذشته سفر کرده بودم. گذشته ای که درش من هنوز متولد نشده بودم!
در تمام طول زندگی، از پدربزرگم و دایی بزرگم هیچ سهمی جز چند تا عکس نداشتم. چون قبل از تولدم دنیا رو ترک کرده بودن.
اما امشب!
امشب برای اولین بار، از تو اون نوا
قسط و عدالت اجتماعی، جوهره اصلی وعده الهی در ظهور و قیام موعود مصلح است. از این‌جهت تحقق این وعده الهی نیز از این مسیر می‌گذرد. با بررسی مجموع آیات و روایات، مشخص می‌گردد که ریشه غیبت او، عدم آمادگی ما برای ظهور است. عدالت در قیام امام مهدی (‌عج)، دارای گستره‌ای به ابعاد همه ساحات وجود انسان، اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت و ژرفایی ورای امور سطحی و ظاهری دارد.

ادامه مطلب
تمامِ راه
فکر اتصال اندیشه ی آب به آینه بودم.
صحبتِ تو
نشناختنِ سر از پا بود،
من فکرِ فردای هنوز نیامده بودم!
قرار بود لباس های زمستانی ام
دست های تو باشند؛
باران زد و باد ریخت بر سرم خاکِ حنجره ها را،
قرار عاشقانه ی آب و آینه را،
من بهم زده بودم!چقدر به سنگ ها اعتماد هست؟
آیا هست؟!
کِنار هم، من هفت - سنگ را چیده بودم!
 
/.///-/
رضا هستم متولد 8 فروردین 68 تمام عمرم با درد و پای چلاقم زندگی کرده و همیشه توی جمع ها سعی کرده ام تا ناپیدا باشم تا مسخره نشوم تا شاید بتونم با درد م کنار بیام و همیشه تنها بودم و توی غار تنهایی خودم سر کرده ام اما متاسفانه مدتی ست یعنی از 96 تا حالا از این غار اومدم بیرون توی غار حالم بهتر بود کمتر با آدم ها سروکلاه میزدم و خودم بودم و خودم !!!! سعی دارم دوباره برگردم توی غار تنهایی خودم 
چشم هایم مدام به دنبال زیبایی ها میگشت
از وقتی دوربین دست گرفته بودم عادت کرده بودم به بادقت نگریستن در پدیده ها
این پدیده ها گاه جاندار بودند و گاه بی جان
اما هرگز چیزی به آن زیبایی ندیده بودم...
 
وقتی دیدمش چند صباحی چشم هایم به دنبالش راه افتادند سپس قدم هایم و پس از آن دلم....
دیگر آن سراپا پوشیده در سیاهی را از دور هم که میدیدم میشناختم؛ از توازن گامهایش و از نجابت نگاهش
 
هرقدر که او نجیب بود من سرکش شده بودم
و هرقدر سکون صدایش بیشتر می‌شد
در زمان ذخیره نتایج، معمولا اطلاعات را pickle می کنم. اما متاسفانه در حدود یک سال پیش فراموش کرده بودم از مد 'wb' استفاده کنم و فقط از 'w' استفاده کرده بودم! برای رفع مشکل، دستورات زیر به کمکم آمدند
with open('file.pickle', 'rb') as f: # tests = pickle.load(input_file) u = pickle._Unpickler(f) u.encoding = 'latin1' p = u.load()
خیلی کم سن بودم که زنان کوچک رو خوندم. شاید یازده سالم بود یا کمتر. و عاشقش شدم. من عاشق جو بودم. عاشق لاری و موهای فر مشکیش بودم. چند بار خوندمش و شخصیت‌هاش رو نقاشی کردم. انقدر مرورش کرده بودم که حتی الانم بعضی از صحنه‌هاش رو حفظم. ادامه‌هاش رو هم خوندم ولی هیچ کدوم به پای کتاب اول نمی‌رسید. با اون صفحات اخرش، دیالوگ‌های جو و لاری وقتی از توی اینه بهم نگاه می‌کردن...
فیلمش رو دیدم ساختن. تریلرش راضیم کرده فعلا. لاری رو تیموتی ِ کال می بازی کر
سوم ابتدایی بودم که با بلاگفا شروع کردم. کنار دایی‌ام، با هم‌دیگه وبلاگ ساختیم. تحت تاثیر رمان شازده کوچولو که همون سال دایی‌ام برام خریده بود، و به پیشنهاد خودش، اسم وبلاگ رو یه چیزی شبیه به شازده کوچولو در سیاره انتخاب کرده بودم. به گمونم هیجان اولین وبلاگ رو داشتن و جایی که توش حرف بزنم (یه چیزی رو اعتراف بکنم، من از نه ماهگی به حرف اومدم. چون که حرف نزده زیاد داشتم و می‌ترسیدم عمرم برای گفتن همه‌اش کفاف نده) باعث شد که رمزش رو گم بکنم. ول
کارنیتین یا ال کارنیتین از اسیدهای آمینه لیزین و متیونین ساخته شده و موجب آزاد سازی انرژی از یاخته های چربی می شود. این ماده موجب انتقال اسیدهای چرب به داخل میتوکندری می‌شود. کارنیتین در بافت عضلات و کبد ساخته می‌شود و در برخی مواد غذایی مانند گوشت، گوشت طیور، ماهی، و برخی از فراورده‌های لبنی وجود دارد. کارنیتین نوعی مکمل غذایی است. اما بهترین زمان مصرف ال کارنیتین چه زمانی است؟
 
بهترین زمان مصرف ال کارنیتین 1000
بهترین زمان مصرف ال کارنی
کم کم شروع کنید: در روز ۱۵ تا ۳۰ دقیقه پیاده‌روی کنید. بعد از ۲ هفته سرعت راه رفتن خود را زیاد کنید و بعد از یک ماه در پارک بدوید. حواس‌تان باشد که روند لاغر کردن باید تدریجی باشد.
تسلیم نشوید حتی اگر وزن‌تان کاهش نیافت: ممکن است هفته‌های اول هیچ تغییری در وزن‌تان ایجاد نشود و احساس شکست کنید ولی دلسرد نشوید و با خونسردی به کارتان ادامه دهید. ممکن است کبد شما چرب باشد که این موضوع بعد از ۲ ماه خودبخود شروع به بهبود می کند.
درمورد عادت‌های رو
سوم ابتدایی بودم که با بلاگفا شروع کردم. اولین وبلاگم رو من و دایی‌، با هم دیگه ساختیم. تحت تاثیر رمان شازده کوچولو که همون سال دایی‌ام برام خریده بود، و به پیشنهاد خودش، اسم وبلاگ رو یه چیزی شبیه به شازده کوچولو در سیاره انتخاب کرده بودم. به گمونم هیجان اولین وبلاگ رو داشتن و جایی که توش حرف بزنم (یه چیزی رو اعتراف بکنم، من از نه ماهگی به حرف اومدم. چون که حرف نزده زیاد داشتم و می‌ترسیدم عمرم برای گفتن همه‌اش کفاف نده :دی ) باعث شد که رمزش رو
رسیدیم جلو در خونه، خواهرم گفت ظهر شد، آقای و بچه‌ها هم از سر کار اومده‌ن. گفتم چه بهتر، الان مستقیم میریم میشینیم سر سفره غذا می‌خوریم. از اون روزا بود که به هوای غذا، بیرونو تحمل کرده بودم.
اومدم نشستم سر سفره، بشقابو گذاشتم جلوم می‌خواستم شروع کنم که مامان گفتن مگه تو هم غذا می‌خوری؟ هاج و واج نگاه کردم که یعنی چرا نباید من غذا بخورم؟
الان هر چی آیکون و شکلک و آدمک گریه بذارم کمه. روزه بودم و فراموش کرده بودم! انگار رفته بودم یه مهمونی به
زنگ زدم مشاور. بهم گفت تو اصلا هدفت از زندگی چیه؟ برای چی می‌خوای ازدواج کنی؟ زدم زیر خنده و گفتم والا خودمم نمی‌دونم از زندگی چی می‌خوام و توقعم چیه. البته اینم بگم که هنوز نه به باره و نه به داره. ولی خب اینکه من هنوز نمی‌دونم چی می‌خوام و تکلیفم با خودم روشن نیست، یه مشکل اساسیه. تا حالا فکر می‌کردم خیلی خوب خودمو می‌شناسم و می‌دونم چی می‌خوام. حالا افتادم تو یه ورطه امتحان که بدجور دارم امتحان می‌شم. دلم نمی‌خواد یه مومن رو صرفا به خا
خدا توی قرآن مرتبا به آدما تحت عنوان‌های مختلف‌ وعده‌ی بهشت یا وعده‌ی اجر و پاداش می‌ده. مثلا یه جاهایی می‌گه نیکوکاران، یا می‌گه اهل تقوا ، اهل ایمان و...
همین‌طور مرتبا به آدمای دیگه و باز هم تحت عنوان‌های مختلف وعده‌ی عذاب میده. مثلا می‌گه مشرکان، منافقان، کافران و...
اما چه مرزی دقیقا مشخص می‌کنه آدما توی کدوم دسته‌ن؟ مثلا این‌که من به توحید اعتقاد داشته باشم دلیل می‌شه بر این‌که مشرک نیستم؟ شرک یعنی فقط اینکه شریک برای خدا قائل
میگفتن توقعم از دوستی زیاد بوده. زیاده. آره که بود. سیزده سال تو چندصدتا کتاب دنبال واژه دوست گشته بودم. ورق زده بودم و خیال پردازی کرده بودم. یه موجود پرفکت ساخته بودم و تو! تو! توی لعنتی که الان ازم متنفری از خدات بود که اون باشی. پس وانمود کردی که بودی و وقتی ماسکت شکست هردومون شکست خوردیم. وقتی سعی کردیم خورده هاش رو جمع کنیم دستامون زخمی شد. زانو زدم جلوشون و سعی کردم جمعشون کنم وقتی داشتی سرم داد میزدی و ملامتم میکردی. اخرم یه لگد زدی به همش
زمستان بود.
حس می‌کردم قلبم دارد بزرگ می‌شود.
انکارش می‌کردم و بقیه بیشتر اصرار می‌کردند. با دست نشانم می‌دادند و می‌گفتند ببینید قلبش بزرگ شده... بیشتر می‌تپد...
چندماه طول کشید تا قبول کنم که راست می‌گویند...قلبم بزرگتر از همیشه شده است.
خوشحال بودم، با همیشه فرق کرده بودم، بیشتر از همیشه خودم بودم.
بزرگ بود... انقدر بزرگ که وقتی در قلبم جای گرفت، قلبم اندازه‌ش نبود و زد بیرون... 
کم‌کم اما اذیت می‌کرد، انقدری بزرگ شده بود که دیگر از باقی
اولین بار که شب تا صبح را گریه کرده بودم وقتی بود که برای اولین بار رتبه ی کنکورم آمده بود و من ۵ صبح بعد از اعلام نتایج خوابم برده بود و حوالی هشت صبح با چشمانی پف کرده از خواب پریده بودم. اصولا من وقتی این حجم اشک میریزم که بفهمم رویاهایم در حال ویرانیست و این حق من نیست.
مثل آن شب که فلانی در جواب محبت هایم جوری با من رفتار کرد که حقم نبود و من به قدری شبش اشک ریخته بودم که قرار صبحم برای اموزش رانندگی را تمام مدت سرم پایین بود و به چهره ی مرد آم
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد آفتاب دیدگانم سرد میشد آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله میزد در شرار آتش دردی نهانی نغمه من ... همچو آوای نسیم پر شکسته عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
از روزهای رفتنت پاییزتر بودم
از شمس های دیگرت تبریزتر بودم
باران اگر آنسوی شیشه داشت می بارید
این سوی شیشه بی هوا من نیز، تر بودم
یک شب اگر دستت به تار موی من می خورد
از نغمه ی داوود شورانگیزتر بودم
شاید اگر یوسف به قلبم فرصتی می داد…
از تیغ چاقوی زلیخا تیزتر بودم
شاید تمام چشم ها را کور می کردم
شاید که از قوم مغول چنگیزتر بودم…
یک مزرعه اندوه در من مانده… حقم نیست
من با تو از هر دشت حاصلخیزتر بودم
رسم بزرگی را به جا هرگز نیاوردی!
از هر کس و نا
2644 - بر اساس اسناد تاریخی، وعده «مجانى بودن آب و برق» در روز 8 اسفند 1357توسط «عباس امیرانتظام» عضوِ سکولارِ جبهه ملی و سخنگوی دولت موقت داده شد، اما امام خمینی(ره) چند روز بعد در 12 اسفند57 در سخنرانی فیضیه قم، با بیان اینکه هدف انقلاب غیر از مادیات است، فرمودند: “دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم و آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم ... دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم و ...” اما معاندین، این جملا
 ابراهیم بن موسی گوید راجع  بطلبیکه  از امام رضاع داشتم اصرار و پافشاری میکردم و اوامر وعده میداد یک روز که باستقبال والی مدینه میرفت من همراهش بودم نزدیک قصر فلان رسبد و در سایه درختان فرودامد منهم فرود امدم و شخص سومی با ما نبود  عرضکردم  قربانت  عید  نزدیک است  بخداکه من درهم و غیر درهمی ندارم حضرت با تازیانه بسختی زمین را خراش داد  سپیس دست برد وشمش طلایی از انجا برداشت و فرمود اینرا بهره خود ساز و انچه دیدی پنهان دار
"قهر دنباله دار"
زمانی که خسته بودم از این همه بی عدالتی موجود در جامعه
زمانی که خسته بودم از این همه محدودیت های دینی که خود قانونگذار دینی به آن عمل نمی کند
زمانی که خسته بودم از این همه لابی بازی و پارتی بازی در مصاحبه های آزمون دکتری نیمه متمرکز و آزمونهای استخدامی 
زمانی که خسته بودم از این همه به کسی و تنهایی خودم در جامعه
زمانی که خسته بودم از این همه بدبیاری های خودم
زمانی که خسته بودم از این همه بی توجهی پدرهای جامعه به منِ موگلی
زمانی
چرا دیشب خواب میدیدم لنفوم نان هوچکین گرفتم؟؟؟بعد. رفتم شهر غریب زندگی کردم درسمم ول کردم و به هیچکسم نگفتم که لنفوم گرفتم بعد هم ناراحت بودم هم خوشحال که میدونستم کی قراره بمیرم...بعد درسو کارو گه ول کرده بودم گفتم اخر عمری خوش بگذرونم و گلدوزی کنم و خونه خودمو داشته باشم و ساز بزنم...خلاصه نمیدونم توخواب خوشحال بودم یا ناراحت...توخوابمم اخرش بابام فهمید که لنفوم گرفتم چون دکترم دوستش بود بهش گفته بود...شاید باورتون نشه من جوون که بودم فکر می
سلام
تو کلیسایی که میرم بعضی وقتا و راحع بهش نوشته بودم، ۱۰ روز آخر ماه غذا میدن به مردم که اکه حقوقشون زود تر تموم شده، یه وعده داشته باشن. چون تو محله ی خیلی جالبی از شهر هم نیست موقعیتش.
رفته بودم کمک و یه آقایی بود تو اون ۲ ۳ ساعتی که اونجا بودیم، یه جا نشسته بود و نقاشی میکرد. چهره اش حدود ۴۰ میخورد شاید. و به طور ظاهری یکم مشکل ذهنی مشخص بود داره. 
اولش دیدم داره خط خطی میکنه و گفتم شاید این دفترش یه چیزیه که باهاش سرگرمه و درگیر کار خودم بود
حدود ۱۴ ماه پیش در اوج درگیری هایم با سید مسعود حسینی رئیس دانشکده‌مان سر خواسته های غیر قانونی اش از انجمن علمی (که من دبیر آن بودم) علاوه بر یکی دو پست ناشی از انزجار در وبلاگم، در بیوی تلگرام هم نوشتم « نمی داند طول مدت دانشجویی من قطعا از ریاست او بیشتر خواهد بود... ». با اینکه طبق تجربه این را نوشته بودم ولی هیچ قرینه ای مبنی بر تحقق این گزاره نبود. آن روز من دانشجو بودم و او رئیس دانشکده. امروز اول اردی‌بهشت ماه ۹۸، نیمه شعبان ۱۴۴۰، من هنوز
غذا خوردن عملی است که ما از اولین دقایقی که به دنیا آمده ایم یاد گرفتیم که انجام دهیم، اما آموزش نحوه انجام درست این کار می‌تواند یک عمر طول بکشد. از طرفی عادات اشتباه غذا خوردن می‌تواند باعث بروز هر عارضه‌ای از سوء هاضمه تا دندان درد شود و خطراتی برای سلامتی شما ایجاد کند که گاه جبران ناپذیر است. در ادامه به برخی از رایج‌ترین عادات نادرستی که اکثر ما در خوردن غذا با آن انس گرفته ایم، می‌پردازیم.
رایج‌ترین اشتباهات مرگبار در غذا خوردن
جدی
قول و وعده های امروز برا من مشکوکه، شما که سود سهام عدالت رو میخواستی قبل عید بدی ندادی، مناطق سیل زده رو میخوای با این روبراه کنی؟ من که راضی نیستم، حالا بگو که من ضدانقلاب هستم ولی بدون که من خود انقلاب هستم، من یکی از مستضعفین پابرهنه در راه امام روح الله هستم، البته بودم و خواهم بود، تو کی هستی؟! این بارندگی ها و سیل فعلا قصد تمام شدن نداره، کامپیوتر من هم زیر آب رفت و قص الی هذا، البته واس خودم چیزی نمیخوام، کارت بسیج ندارم، کارمند جایی ه
۱۲:۵۱
یه بار، چند سال پیش‌‌ها، شهریور بود. صبح داشتم می‌رفتم مدرسه و سردم بود. و یهو خیلی جدی فکر کردم، نکنه پاییز شده و من جا موندم؟
پاییز نشده بود.
جا نمونده بودم.

۱۴:۱۱
What do you want from me? Why don't you run from me?What are you wondering? What do you know?Why aren't you scared of me? Why do you care for me?When we all fall asleep, where do we go?
‌‌
۱۹:۵۹
ماه خیلی دوره. اگه زمین گرد نباشه چی؟ ممکنه به یه نقطه نگاه کرده باشم که هر چی نگاهم رو ادامه بدی به هیچ جرم آسمانی برخورد نکنه؟ یه بارم تو دفترچه‌م یه چیزی نوش
خواب بد و سختی دیدم. خواب دیدم با بابا بخاطر حجابم درگیر شدم و از خونه بیرونم کرده بی جا شده بودم و جایی نداشتم برم می‌خواستم شبا برم تو مسجد دانشگاه بخوابم و حال بد و مستاصلی داشتم اون حال به بیداریم منتقل شده و الان هیچ حال خوشی ندارم. یحتمل بخاطر پریود هم هست. هرچی که هست دیر بیدار شدم ساعت ۷ شده و من راستش ۵ بیدار شدم و تنبلی کردم... حال و حوصله‌ی هیچی رو ندارمحتی ح .. کاش بزرگتر بودم و مستقل بودم.. دارم دری وری می‌گم دیگه برم حموم کنم و زور بز
سلام
انتقام سخت = سیلی آب دار
«انتقام سخت»، همان وعده‌ای بود که رهبر معظم انقلاب بعد از ترور و به شهادت رساندن سردار سپهبد سلیمانی داده بودند، وعده ای که همزمان با به خاکسپاری حاج قاسم عملیاتی شد.
به گزارش خبرآنلاین،  با رمز «یا زهرا(س)»  و در ساعت ۰۱:۲۰ دقیقه بامداد ۱۸ دی ماه آغاز شد، همان «انتقام سخت» سپاه پاسداران از آمریکایی ها و در خونخواهی ترور سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که رهبر انقلاب وعده آن را داده بودند.
ادامه مطلب
صبحانه را می‌توان مهم‌ترین وعده‌ی غذایی روزانه در نظر گرفت. کسانی که صبحانه می‌خورند نسبت به دیگر افراد به میزان قابل توجهی کمتر در معرض چاقی و خطر ابتلا به دیابت قرار می‌گیرند. علاوه بر این، صبحانه باعث تقویت حافظه می شود و ادراک و احساسات خوب را تقویت ‌می‌کند.
این وعده به تنهایی تأثیر زیادی بر سلامت بدن خواهد داشت. بسیاری از مردم در خوردن صبحانه از غذاهای آماده و فرآوری شده استفاده می‌کنند، غذاهایی که اغلب سرشار از قند و مواد مضر دیگر
مصرف میان وعده
مصرف میان وعده فواید و مزایای زیادی دارد .
بسیاری از مردم به دلیل نگرانی از اضافه وزن ، میان وعده مصرف نمی‌ کنند .
اما مصرف اسنک‌ های سالم به عنوان میان وعده فواید زیادی برای سلامتی دارند .
اسنک‌ ها حتی می‌ توانند بخشی از برنامه کاهش وزن نیز باشند .
نکته حائز اهمیت این است که اسنک مناسبی انتخاب کنید ؛
اسنک سالم باید چیزی حدود 100 کالری انرژی داشته باشد و ترکیبی از کربوهیدرات ، پروتئین و چربی‌ های سالم باشد .
میان وعده را در اواسط
بعد از سه روز چنبره زدن در اتاق،به اصرار ماه بانو از خانه بیرون زدم.رسیده بودم به چهارراهی که زمانی بچه بودم در آنجا حمامی بود به نام شکوفه،برای همین به چهارراه شکوفه معروف بود،الان که حمام تخریب شده نمیدانم اسم چهارراه چی شد،در هرحال چهارراه شکوفه منتظر سبز شدنِ چراغ عابر بودم و به محض اینکه سبز شد قدم در خیابان گذاشتم و پرایدی مثل میگ میگ از جلوی من رد شد،درست در چند قدمی ام با تیبای نگون بخت تصادف کرد و جیغ بنفش من در خیابان طنین انداز شد.
«اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم». وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا؟ چه کسی از خدا راستگوتر است؟ وعده‌ی ‌چه کسی از خدا درست‌تر است؟ خدا می‌گوید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ اگر شما نصرت کردید خدا را، یعنی به سمت تمدّن اسلام و جامعه‌ی اسلامی و تحقّق دین خدا پیش رفتید، خدا شما را یاری می‌کند.۱۳۹۸/۳/۱
با همون کراش مذکور در پست قبل رفتیم کتابفروشی و دو ساعت تمام اونجا بودیم:)) ولی از من به شما نصیحت هیچوقت با کراشتون نرید کتاب بخرید:| جدا آش شوربای وحشتناکی میشه؛))
نه تنها دو سه تا از کتابایی که برداشته بودم و خیلی خوب بودن و میخواستم حتما بخرم رو یه جا ول کردم و حواسم پرت شد و حساب نکردم، بلکه با حواس پرتی بیش تر بطری آبمیوه ای که خریده بودیم رو محض صرفه جویی گذاشتم تو کیفم و قشنگ ریده شد به گرون ترین کتابی که خریده بودم:| ( چون محض صرفه جویی مجد
توی گرمایی که اگر به صوت صامت و ثابت زیر آسمانش می‌ایستادی، می‌توانستی مغز پخته شده‌ات را در بیاوری، لای یک ساندویچ بگذاری، رویش سس بریزی و بخوری، نیم ساعت در مرکزی‌ترین تابش نور خورشید منتظر سرویس بودم تا بیاید و مرا از طویله‌ای که اسمش مدرسه بود نجات دهد. امتحان آخر خرداد ماه، حکم یک آتش بس پرکشتار است. سرویس نیامده بود و من تلوتلو خوران راه را کج کرده بودم سمت خانه که برادر همکلاسی‌ام با موتوری که خود همکلاسی هم پشتش نشسته بود کنارم ا
خواب بدی می‌دیدم. و نمی‌توانستم بیدار شوم. بعد یکی دست گذاشت روی صورتم. و‌ من جیغ زدم. و پریدم از خواب. اولین‌بار بود که این‌طور می‌شد.‌ مستر ترسیده‌بود و داشت در بغل زن گریه می‌کرد. فقط هق‌هق‌اش را می‌شنیدم. زن گفت بیدار شده و دیده‌ تو خوابی. چندبار هم صدایت کرده. مرد هم تایید کرد. 
من هیچ نشنیده‌بودم. فقط یادم می‌آید یکی به من حمله کرد و من در تقلای دفاع بودم. 
مستر همیشه من را بیدار می‌کند. بیدار که می‌شوم خوشحال می‌شود و می‌بوسیم هم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها